بازی، کلید طلایی هوش و خلاقیت
اپيدمي تربيت دانشمند قبل از شش سالگي. بزرگترين دليل گذاشتن كودكان در كلاسهاي مختلف ترسي است كه والدين از عقب ماندن فرزندشان از ديگر بچه ها دارند.
اما چرا نبايد از فرزندانمان دانشمند بسازيم ؟
١. يك سال اول زندگي كودك تنها بر پايه حس ميباشد. بين يك تا شش سال زندگي كودك بر پايه احساس و تخيل ميباشد. نياز كودك در شش سال اول پرورش تخيل و احساسات كودك يا همان هوش هيجانيست و كودك تنها و تنها از طريق بازي رشد سالم رواني خواهد داشت.
٢. عقل كه پايه آموزش هاي علميست از حدود شش سالگي كم كم به وجود مي آيد، كودك تخيل را كم كم رها ميكند و به سمت علم خواهد رفت. قبل از شش سالگي چون مغز رشد كافي براي فهم مفاهيم علمي ندارد آسيب به احساسات كودك كه نياز به رشد دارند خواهد زد.
٣. اگر فرزند دو يا سه ساله شما تمايل به خواندن و نوشتن دارد بزرگترين دليل، ديدن خوشحالي والدين است كه حكم تشويق براي كودك دارد. همانگونه كه ما تمام سعي خود را ميكنيم فرزندانمان را از بيشتر جنبه هاي ديگر زندگي مانند رابطه جنسي دور نگه داريم چون واقف به آسيب هستيم چرا آنها با دانشمند ساختن به دنياي بزرگسالان پرت مكنيم!
٤. بازي كردن به كودك قوانين طبيعت و كشف دنيا و توانايي هاي خود را ميآموزد كه هيچ علمي انرا به كودكان نخواهد اموخت.
٥. كودكاني كه وقت خود را به جاي احساس و تخيل صرف آموزش علمي ميكنند تبديل به موجودات خارق العاده يي ميشوند كه سر بزرگ اما دستان كوچك دارند. كودكي كه به جاي بازي پشت ميز كلاس زبان نشسته و به جاي اينكه با مداد نقاشي بكشد الفبا را آموخته رشد سالم رواني كه بين يك تا شش سال اول بايد اتفاق بيافتد از دست خواهد داد.
٦. ريسك بزرگي وجود دارد به دليل اضطرابي كه آموزش زودرس به كودكان ميدهد باعث شود اضطراب با درس خواندن گره بخورد و كودك براي هميشه با آموزش و درس به مشكل بخورد.
٧. رقابت زير شش سال باعث ايجاد حسادت و اضطراب در كودكان خواهد شد. رشته هاي انفرادي مثل ژيميناستيك و باله به كودكي كه بايد در رابطه همكاري و بازي با ديگران رشد كند ويژگي هاي كودكان خودشيفته و كمال پرستي را خواهد آموخت.
٨. احساسات خود را فرافكني نكنيم. اينكه كودكم خوشحال است پشت ميز بنشيند به جاي آنكه بازي كند. يا مورد آموزش اكادميك قرار بگيرد وقتي ميتواند از خلاقيتش استفاده كند تنها احساسات شخصي ماست كه به بچه ها تعميم ميدهيم.
٩. كودكان همين چند سال را براي بازي و شادي وقت دارند. اين تصور شما به عنوان يك بزرگسال است كه كلاسهاي مختلف كودكتان را از خوشحالي كودكي دور نميكند، زماني متوجه ميشويد كه هيچ راهي براي پس دادن كودكي آنها نيست.
١٠. زندگي اكر براي شما رقابت و دويدن اما هرگز نرسيدن و ترس از عقب ماندن از بقيه است اين وحشت را به كودكان تحميل نكنيد.
١١. كودكان را وسيله پز دادن نكنيد. پز دادن با كودك از آنها موجوداتي خالي با ظاهري پف كرده خواهد ساخت كه همان خودشيفتگيست.
همچنین بخوانید : از اختلال اضطراب جدایی چه می دانید و P4c یا فلسفه برای کودکان
١٢. از كودكي فرزندتان را تحت فشار براي رفتن به مدارس نمونه نكنيد.
١٣. كودك شاد امروز انسان خوشبخت فرداست. كودك دانشمند امروز، انسان مضطرب فرداست كه شانس پيشرفت در بسياري از زمينه هاي احساسي رو از دست داده.
١٤. كودكي كه خواندن و نوشتن بلد است و به كلاس اول ميرود تنها بي حوصله گي و خستگي را از سال اول مياموزد.
١٥. خام تبليغات صاحبان مهد كودك، يا كلاسهاي آموزشي نشويد كه ميتوانند از فرزند شما نابغه بسازند و با آسيب به فرزندتان جيب آنها را پر پول نكنيد.
١٦. شش سال اول زندگي كودك تحرك مهمترين دليل رشد است، كودكان را به جاي پارك پشت ميز ننشانيد.
١٧. هر نوع آموزشي با بازي و تحرك و شادي براي كودك بسيار عاليست. ميتوانيد هر آنچه كه لازم ميدانيد را با بازي به فرزندتان بياموزيد.
١٨. كودكان بين دو تا سه سالگي حتما بايد مهد رفتن را آغاز كنند. تمام زندگي كودك بين دو تا شش سالگي بازي همبازي و اسباب بازيست.
خلاصه مقاله :
کودکان را تحت فشار آموزش زودهنگام و رقابت قرار ندهید.
- اولویت اول در شش سال اول زندگی، پرورش تخیل، احساسات و هوش هیجانی از طریق بازی است.
- آموزش علمی قبل از شش سالگی به دلیل عدم رشد کافی مغز، به کودک آسیب میزند.
- تمرکز بر بازی، قوانین طبیعت، خلاقیت و کاوش دنیا را به کودک میآموزد.
- آموزش زودهنگام میتواند اضطراب، حسادت، رقابت ناسالم و کمالگرایی را در کودک ایجاد کند.
- اجازه دهید دوران کودکی با شادی و بازی سپری شود، چرا که این دوران قابل بازگشت نیست.
- به جای فشار برای دانشمند شدن، بر شاد و سالم بودن کودک تمرکز کنید.
- آموزش با بازی و تحرک برای کودکان بسیار مفیدتر است.
- مهد رفتن از دو تا سه سالگی برای اجتماعی شدن و بازی با همسالان ضروری است.
هدف نهایی: تربیت کودکانی شاد، سالم و خلاق به جای دانشمندان مضطرب و کمالگرا.
متاسفانه من خودم قربانی همین اشتباه هستم …!
این خطا آثار بسیار مخربی داره ! وقتی از کودکی همواره بیشتر از حد انتظارش انتظار داشته باشیم ، و همیشه بخواهیم بهترین باشه و بیشتر از سنش بفهمه ، ناخواسته باعث میشیم این تفکر در اون شکل بگیره که تو بهترینی ! این کودک وقتی بزرگتر میشه و مدام خودش رو با دیگران مقایسه میکنه و در میدان های آزمایش میبینه که بهترین نیست ، و به هر موفقیتی هم که دست پیدا کنه ، چون بهترین نیست ، اولین اتفاقی که می افته ، عزت نفسش رو از دست میده ، و از دست دادن عزت نفس هم برابره با اختلال های دیگر و بعد هم ادامه ماجرا …
یادمه وقتی پنج ساله بودم ، روزنامه میخوندم ، شش ساله بودم مجله نوجوان ، در ده یازده سالگی مجله دانشمند ، دوازده – سیزده سالگی کتابهای سیاسی و …
مدام بزرگترها تشویق میکردن و منم با افتخار ادامه دادم
هیچ وقت بچه گی نکردم
الان میفهمم چه بر سرم اومد …
سلام
ضمن تبری برای تاسیس و راه اندازی چنین سامانه زیبایی.
به قول استاد برشنورد
بازی جان کودک است اگر بازی را از کودک بگیرید جان او را گرفته اید