نیش و نوش عاشقان: ریشههای دلخوری در روابط عمیق
کسی که دوستش دارید دائماً شما را ناراحت میکند؟! اگر فکر می کنید این رفتارهای الزاماً به معنی تنفر از شماست دست نگه دارید ، مطالعات حاکی از آن است که علاقه بیش از حد گاهی می تواند موجبات آسیب به طرف مقابل را ایجاد کند.
این مسئله چندان عجیب نیست که افرادی که ما را دوست ندارند و یا هیچ گونه حسی نسبت به ما ندارند بتوانند به راحتی ما را ناراحت کنند یا حتی آسیب بزنند، ولی موضوع این است که چرا اغلب وقتی کسی را دوست داریم ممکن است بیشتر از سایرین موجب ناراحتی ما شود؟
از آنجایی که افرادی که دوستشان داریم برای ما بسیار مهم هستند و منابع اصلی شادی ها و غم های عمیق در زندگی ما می باشند، ما در کنار این افراد می توانیم بالاترین سطح شادی ها و یا عمیق ترین غم ها را تجربه کنیم، بنابراین آسیب پذیری ما نیز در این رابطه ها و ناراحتی هایی که تجربه می کنیم بیشتر خواهد بود.
هر که بامش بیش برفش بیشتر
اگر فرد چیز مهمی برای از دست دادن نداشته باشد این احتمال کمتر است که ناراحتی زیادی را تجربه کند ولی از آنجا که عشق و دوست داشتن یکی از تجارب ارزشمند و اصلی ترین عامل شادی افراد است به راحتی با از دست دادن آن و یا متزلزل شدن یک رابطه می تواند ناراحتی، ناامیدی، ناکامی، سرخوردگی یا حتی صدمه در رابطه های نزدیک و صمیمانه را تجربه کند.
از طرفی، هر چه این رابطه و دوستی، عمیق ترو پیچیده تر باشد میزان آسیب ها و ناراحتی هایی که فرد تجربه خواهد کرد بیشتر می شود. بخشی از ناراحتی هایی که ما از جانب افرادی که دوستشان داریم تحمل می کنیم به خاطر آن است که معشوق منبع اصلی شادی فرد است بنابراین ترس از دست دادن او موجب ناراحتی و تجربه غم می شود.
بهای زیادی هلاکتان می کند
دلیل دیگری که برای تجربه های ناراحت کننده در این رابطه ها وجود دارد، اهمیت زیاد این افراد در زندگی فرد است، به دلیل همین اهمیت، کوچکترین واکنش، حرف و یا حرکتی از طرف آنها برای فرد مهم تلقی می شود و به تفسیر این رفتارها می پردازد، ممکن است تفسیرفرد این باشد که او عمداً قصد ناراحت کردن داشته است یا نسبت به بی توجهی او ناراحتی زیادی را تحمل کند در حالی که حقیقت این است که او ممکن است اصلاً قصد ناراحتی طرف مقابل خود را نداشته باشد.
یکی از مواردی که در طول روز ممکن است بدون اینکه نسبت به آن آگاه باشیم یا هدف ناراحت کردن داشته باشیم برایمان اتفاق بیافتد این است که زمان زیادی را صرف کارهای خود کنیم و در نتیجه نسبت به کسی که دوستش داریم غافل شویم، در نهایت زمان کمتری برای صرف وقت با او داریم که می تواند به راحتی به رابطه و فردی که دوستش داریم آسیب بزند و ناراحت کننده باشد.
خود محوری کودکانه ممنوع!
در این خصوص ابتدا یک نگاهی به شکل گیری رابطه و شخصیت در سال های کودکی بیندازیم یعنی از همان زمانی که مادر و پدر و بعد سایر افراد با فرد رابطه عاطفی برقرار می کنند ممکن است در رابطه ای که در آن علاقه و محبت است طبیعتاً رنجش یا حتی آزار هم اتفاق بیفتد.
از نظر روانشناختی انسان دارای ساختاری به این صورت است که در ابتدا محوریت یک کودک زیر دو سال و یا حتی بیشتر از این سن، علاقه و دوست داشتن خودش است یعنی خود شیفته است و کسی غیر از خودش را دوست ندارد و جهان را بر محوریت خودش تعریف می کند اگر مادر یا پدر را دوست دارد بر اساس آن چیزهایی است که خودش می خواهد و رابطه خیلی خود خواهانه است و بر اساس نیازهای اولیه است که آن کودک دارد و ضرورت هایی که به آنها علاقه دارد که اگر پدر و مادر براساس علاقه حرکت نکند ممکن است از آنها برنجد و رفتاری را انجام دهد که مخالفت خود را نشان دهد یا حتی کاری کند که موجب ناراحتی پدر و مادرش شود.
خودشیفتگی باعث آزار می شود؟!
یکسری رشد طبیعی، به تدریج در انسان باید پرورش پیدا کند، وکودک در حین بزرگ شدن خود می آموزد که وقتی می خواهد با دیگران رابطه برقرار کند صرفاً آن چیزهایی که مد نظر خودش است نباید ملاک قرار گیرد و باید در تعامل با افراد مختلف به سلیقه های دیگران و رعایت حقوق آنها توجه کند.
گاهی اوقات روند تربیتی به شکلی که باید و شاید شکل نگرفته است، و فرد بالغ در زندگی مشترک یا در ارتباط با دوستان و همکاران خود دچار رنجش می شود. به علاوه ممکن است قسمت هایی از این رابطه ها بر اساس خود شیفتگی باشد یعنی فرد تمایل دارد همه چیز مطابق میل او باشد و اگر این گونه نباشد شروع به آزار طرف مقابل می کنند و هر چقدر هم که طرف مقابل برای آنها مهم باشد و از طرف مقابل خود انتظار دارند که با خود آنها هماهنگ باشد و به مسئله یک طرفه نگاه می کنند و یا برعکس دائماً یک رفتاری دارند که مفهوم کنار گذاشته شدن و طرد شدن به اصطلاح در رفتار دیده می شود است و گاهی حتی در این زمینه پیش دستی می کنند.برای نمونه کارهایی می کنند که باعث قطع رابطه یا کدورت می شود به خاطر همین نمی خواهد رابطه از طرف دیگری قطع شود و به همین خاطر ناخوداگاه خود این افراد بی دلیل پیش دستی می کنند.
همچنین بخوانید : استعاره درمانی برای اضطراب اجتماعی و نوع راه رفتن افراد حاکی از شخصیت آنهاست
وابستگی عاطفی تهدید کننده روابط
مسئله مهم دیگر، وابستگی نسبت به افرادی است که دوستشان داریم. اگر این وابستگی شکل افراطی و نامناسبی داشته باشد می تواند فردی که نسبت به او وابسته شده ایم را آزار دهد چون احساس استقلال که موجب عزت نفس در فرد می شود در چنین رابطه ای تهدید خواهد شد.
در صورتی که احساس استقلال فردی با وابستگی شدید طرف مقابل تهدید شود موجب ایجاد خشم درونی در فرد نسبت به رابطه و فرد وابسته می شود که به صورت خود آگاه و یا ناخودآگاه دست به اعمالی می زند که موجب ناراحتی و صدمه زدن به فرد وابسته در این رابطه می شود. در این شرایط، افراد از خشم به عنوان ابزار مفیدی برای تقویت و تنظیم این رابطه استفاده می کنند.
بخشی از بی توجهی و یا صرف زمان کمتر از جانب فردی که دوستش داریم ممکن است به دلیل تهدید شدن حس استقلال او باشد که فرد احساس می کند در این رابطه حس استقلال خود را از دست داده است و عزت نفس او پائین آمده که به صورت عمدی و یا سهوی از این رابطه فاصله می گیرد که خود عامل اصلی آسیب و ناراحتی برای فردی است که او را دوست دارد.
این گونه بی توجهی ها یا آسیب ها و ناراحتی ها یک نوع زنگ هشدار و نشانه ای است که رابطه دچار مشکل است و باید اصلاح شود. اگر رابطه به قدری قوی است که می خواهید این رابطه راحفظ کنید پس باید میزان رفتارهای افراطی را در رابطه خود بسنجید و آن را تنظیم و اصلاح کنید.
آزارهایی از سر محبت است
اگر کسانی مداوم و زمینه دار دررابطه های خود به مشکل بر می خورند و نمی توانند مسائل خود را به تنهایی حل کنند، باید از متخصص کمک بگیرند، به طور کلی این رنجش ها و ناراحتی نباید این تغییر را در ذهن ما ایجاد کند که ما همدیگر را دوست نداریم چون آدم هایی که دوست دارند همیشه همدیگر را خوشحال می کنند، بعضی وقت ها افرادی که همدیگر را دوست دارند از هم انتقاد ملایم می توانند داشته باشند این ها چیزهای غیرعادی نیست، ما اجازه داریم در رابطه با همسر یا فرزند انتقاد کنیم و گلایه های خود را دوستانه مطرح کنیم. این موضوع به صمیمت دو طرف نسبت به هم کمک می کند به شرط اینکه افراد در این زمینه خوب آموزش دیده باشند و ازسو تفاهم دور باشند و دیگر انتظار این را نخواهند داشت که حرف ناخوشایند نزنند و از طرف دیگر عمداً دست به چنین کاری نمی زنند که از طریق رنجاندن طرف مقابل خود را بسنجند.
دوست داشتن و عشق یک روند طولانی است که موجب سازگاری متقابل می شود اما لزوماً همه تجربه ها در این رابطه لذت بخش نیست بلکه به دلیل اهمیت این روابط در زندگی افراد، ناراحتی و آسیب های ناشی از این روابط نسبت به سایر رابطه ها در زندگی افراد بیشتر است.
خلاصه مقاله :
چرا کسانی که دوستشان داریم گاهی اوقات ما را بیشتر از دیگران آزار میدهند؟
- اهمیت رابطه: ما به کسانی که دوستشان داریم بیشتر اهمیت میدهیم و در نتیجه شادیها و غمهای عمیقتری را در این روابط تجربه میکنیم.
- ترس از دست دادن: عشق و محبت از مهمترین عوامل شادی ما هستند و از دست دادن آنها میتواند منجر به ناراحتی، ناامیدی و سرخوردگی شود.
- خودخواهی: گاهی اوقات در روابط صمیمی، افراد به جای در نظر گرفتن نیازها و خواستههای طرف مقابل، فقط به خواستههای خود اهمیت میدهند.
- وابستگی عاطفی: وابستگی افراطی به فردی که دوستش داریم میتواند حس استقلال و عزت نفس ما را تهدید کند و منجر به خشم و آسیب رساندن به او شود.