تنهایی ممنوع: درک و درمان وابستگی افراطی
انسان موجودي اجتماعي است که تا حدودي به اطرافيانش وابستگي دارد، ولي مشکل زماني آغاز مي شود که اين وابستگي حالتي افراطي و بيمارگونه پيدا مي کند.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت وابسته را این چنین توصیف می کند: نیاز فراگیر و مفرط به حمایت شدن که به رفتار سلطه پذیری، وابستگی و ترسهای جدایی منجر می شود.
این اختلال در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می گردد. و با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود…
وابستگی به چه معناست؟
اگرچه وابسته بودن و اتکای به دیگران ویژگی اساسی اختلال شخصیت وابسته است، اما تا وقتی نشانه های دیگری وجود نداشته باشد، نمی توان گفت که فرد دارای اختلال شخصیت وابسته است، زیرا همه ی ما گاهی اوقات در کارهای خود از دیگران کمک می خواهیم و گاهی نسبت به فردی خاص احساس دلبستگی زیادی می کنیم و تمایل داریم که بیش تر اوقات در کنار او باشیم. این حالت ها در حد مشخصی، طبیعی محسوب می شوند و حتی فقدان آن ها می تواند به منزله ی بیماری باشد.
اما افرادی که به اختلال شخصیت وابسته مبتلا هستند در حد افراطی به دیگران وابسته اند و به طور مداوم به اطمینان جویی از سوی دیگران نیاز دارند، عدم تحمل تنهایی و حساسیت داشتن به طرد شدن در آن ها زیاد دیده می شود، با دیگران بیش از حد موافق اند، به عبارتی جرئت مخالفت کردن با دیگران را ندارند. آن ها قادر نیستند به میل خود عمل کنند و خود انگیخته باشند و از این که دیگران آن ها را ترک کنند به شدت می ترسند. زیادی فروتن هستند و مدام نیاز به تأیید دیگران دارند و در روابط بین فردی خود بدون مرز هستند؛ یعنی به راحتی به دیگران اجازه می دهند که حقوق آن ها را زیر پا بگذارند.
مشخصه اين افراد، رفتاري حاکي از وابستگي و سلطه پذيري به صورت الگويي نافذ و فراگير در کليه ابعاد زندگي آنهاست. افراد مبتلا، از تصميم گيري عاجزند مگر آن که با ديگران به مقدار بسيار زيادي مشورت کرده و کاملاً مطمئن شده باشند.
آنها از موقعيت هاي مسؤوليت آور پرهيز مي کنند و اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را در جايي به عهده بگيرند، به شدت مضطرب مي شوند و ترجيح مي دهند تحت سلطه باشند. پافشاري در انجام تکاليفي که مربوط به خودشان است را دشوار مي يابند، اما اگر قرار باشد آن تکاليف را براي کسي ديگر انجام دهند، مداومت در آنها کاري سهل و آسان محسوب مي شود.
اين بيماران دوست ندارند تنها باشند و دل شان مي خواهد کسي را پيدا کنند که بتوانند به او وابسته شوند. همين نياز آنها- دلبستگي به فرد ديگر- است که روابط شان را خدشه دار مي کند. آنها حتي از ابراز احساسات پرخاشگرانه خود نيز مي ترسند و به همين دليل اين دسته از افراد ممکن است همسري بدرفتار يا بي وفا را مدت ها تحمل کنند، فقط براي آن که احساس دلبستگي شان به او خدشه دار نشود.

بطورکلی بروز اختلال شخصیت وابسته در زنان در مقایسه با مردان بیشتر است. این تفاوت معنی دار می تواند ریشه در چند عامل داشته باشد. در درجه اول باید در نظر داشت دختران بیشتر از پسران تشویق به وابسته بودن به دیگران می شوند. آنها تشویق می شوند تا افرادی حامی و مراقبت کننده باشند و نیازهای دیگران، به ویژه نیاز مردان را به نیاز خود ترجیح دهند.
دوما، تاثیر بعد فرهنگی است. در بعضی فرهنگ ها، دختران وابسته، منفعل، خدمتگزار و فداکار را به دختران مستقل خود محور و فعال ترجیح می دهند و دلیل آخر استراتژی های متفاوتی است که زنان و مردان در شرایط استرس آور از خود نشان می دهند.
مردان در چنین شرایطی به خشونت یا دیگر راهبردهای انفعالی متوسل می شود.اما زنان احتمالا به گریز، فرار و راهبردهای انفعالی روی می آورند.
علايم معمول
معيارهاي تشخيصي براي افراد با وابستگي بيمارگونه و مفرط، به طور خلاصه به شرح زير است:
* نيازي نافذ، فراگير و افراطي به مراقبت شدن که به سلطه پذيري، وابستگي و ترس از جدايي بينجامد.
* اين حالت از اوايل بزرگسالي شروع شده باشد و در زمينه هاي گوناگون به چشم آيد که نشانه هايش وجود حداقل پنج مورد از موارد ذکر شده در زير باشد:
۱- بدون توصيه و اطمينان بخشي فراوان ديگران، در گرفتن تصميمات روزمره مشکل داشته باشد( مثل پوشيدن لباس يا انتخاب غذا در رستوران).
۲- نيازمند آن باشد که ديگران مسؤوليت بيشتر مسايل عمده زندگي اش را برعهده بگيرند( مثل خريد خانه، انتخاب همسر، تعيين رشته تحصيلي و غيره).
۳- به دليل ترس از برخوردار نشدن از حمايت يا تأييد ديگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد که اين امر به دليل فقدان اعتماد به قضاوت ها يا توانايي هاي خود باشد، نه فقدان انگيزه يا انرژي.
۴- در کسب حمايت و پشتيباني ديگران بيش از حد معطل بماند، تا جايي که حتي حاضر شود کارهايي را که دوست ندارد، به خاطر ديگري انجام دهد و اين امر حالتي تکرار شونده در روند زندگي فرد داشته باشد.
۵- در تنهايي احساس ناراحتي يا درماندگي کند، به دليل ترس مبالغه آميز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
۶- با ختم يک رابطه صميمانه، فوراً به جستجوي رابطه اي ديگر برآيد تا آن را منبع مراقبت و حمايت از خود قرار دهد.
۷- ذهنش به طرزي غيرواقع گرايانه به اين انديشه مشغول باشد که مبادا براي مراقبت از خود، تنهايش بگذارند. مجموعه صفات فوق باعث مي شود کارکرد شغلي اين افراد اغلب مختل باشد، به طوري که نمي تواند مستقلاً و بدون نظارت دقيق شخص ديگري کارهاي خود را انجام دهند.
* روابط اجتماعي آنها اغلب فقط با کسي است که مي توانند به او وابسته شوند و خيلي از اين افراد مورد بدرفتاري جسمي يا روحي- رواني قرار مي گيرند، فقط به اين علت که با جرأت نيستند و در نتيجه نمي توانند ابراز وجود کرده و از حق و حقوق خود دفاع کنند.
* اگر غيبت فردي که به او وابسته اند طولاني شود، بيمار در معرض خطر اختلال افسردگي قرار مي گيرد.

چگونه می توان میزان وابستگی فرد به دیگران را سنجید؟
در صورت پاسخ مثبت به بیش از ۵ سوال از سوالات زیر حتما به یک روانشناس بالینی مراجعه نمایید
* آیا برای تصمیمات روزانه نیاز به توصیه و راهنمایی دارید؟
* آیا تاکنون در موقعیت هایی قرار گرفته اید که به جای این که خودتان در مورد حوزه های مهم زندگی (مانند نوع شغل، روابط با دوستان و موارد مشابه دیگر) تصمیم گیری کنید، دیگران برای تان تصمیم بگیرند؟
* آیا مخالفت با نزدیکان برای شما دشوار است؟ اگر در چنین شرایطی قرار گیرید، چه رفتاری خواهید داشت؟
* آیا اغلب ترجیح می دهید با دیگران موافقت کنید، حتی اگر واقعاً با آن ها مخالف اید؟ چرا؟
* آیا اغلب برای شروع یک کار تازه، به کمک دیگران نیاز دارید؟
* آیا تاکنون داوطلب شده اید که علی رغم میل تان کاری برای دیگران انجام دهید، تنها به این دلیل که ممکن است زمانی شاید به آن ها نیاز داشته باشید؟
* آیا زمانی که تنها هستید، احساس ناراحتی می کنید؟ آیا از این می ترسید که نتوانید در این وضعیت از خود مراقبت کنید؟
* آیا پس از اتمام یک رابطه ی صمیمانه به سرعت سعی می کنید فرد دیگری را جایگزین کنید تا از شما حمایت کند – حتی اگر این فرد برای شما مناسب نباشد؟
* آیا از این نگران اید که افراد مهم زندگی تان شما را تنها بگذارند؟
شخصیت چیست و اختلال شخصیت وابسته چه ویژگی هایی دارد؟
شخصیت عبارت است از ویژگی های شناختی، رفتاری و هیجانی – احساسی که در طول زمان و در موقعیت های مختلف نسبتاً در فرد پایداراند و باعث تمایز یک فرد از دیگران می شوند.
زمانی که ویژگی های شناختی و رفتاری انعطاف ناپذیر باشند و در سازگاری فرد با محیط تداخل ایجاد کنند و باعث افت عملکرد فرد شوند، در این صورت می گوییم فرد دچار اختلال شخصیت است. بنابراین در صورتی که فرد صفات ناسازگارانه ی زیادی داشته باشد (مانند نیاز شدید به توجه، بدبینی، سر کار گذاشتن دیگران، دروغ گویی و…)، حتی اگر این صفات و ویژگی ها خفیف باشند، در این صورت تشخیص اختلال شخصیت داده می شود. حتی اگر یک یا چند ویژگی منفی و بیمارگونه در فرد، باشد اما این ویژگی ها افراطی و شدید باشند، در این صورت نیز تشخیص اختلال شخصیت داده خواهد شد.
همچنین بخوانید : اختلال شخصیت هیستریونیک و این پنج روش را حذف کنید تا شاد باشید
افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی چه ویژگی هایی دارند؟
۲) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت باعث رنج و عذاب دیگران می شوند. از آن جایی که آن ها نسبت به مشکلات خود بینش ندارند و خود را بیمار نمی دانند، نه تنها برای درمان اقدامی نمی کنند بلکه خود را فردی سالم می دانند و بر این باورند که این دیگران هستند که مشکل دارند نه آنان.
۳) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی در سازگاری با محیط مشکل دارند. ویژگی های شخصیتی غیر قابل انعطاف و طرز تلفی های نادرست سبب می شود که آن ها نتوانند خود را با محیط و اوضاع تطبیق دهند و با اطرافیان کنار بیایند.
۴) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی ویژگی های منفی، ناسالم و مشکل سازی دارند که نه تنها آن ها را به اهداف شان نمی رساند بلکه برای دیگران نیز مشکل ایجاد می کنند.
۵) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی از توانایی حل مسئله برخوردار نیستند. آن ها اغلب سعی می کنند همه ی مسائل و مشکلات را با یک روش، آن هم روشی که خود آن را درست می دانند، حل کنند. (مانند اتکا به نظر دیگران در حل مشکلات) به عبارتی از آن جایی که آن ها فقط یک چکش دارند با همه چیز مثل یک میخ رفتار می کنند.
۶) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت درصدد تغییر اوضاع و محیط هستند. آن ها اصرار دارند که دیگران خود را تغییر بدهند و مطابق میل آن ها رفتار کنند. سلطه جویی، کنترل کردن دیگران، اعمال زور و پرخاشگری در برخی از مبتلایان به اختلالات شخصیتی وجود دارد و بسیار بحران ساز است.
۷) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی فاقد حس همدلی هستند. آن ها نمی توانند مشکلات و مسائل دیگران را درک کنند و در عشق ورزی و دوست داشتن ناتوان اند.
۸) بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی در اداره و کنترل تمایلات پرخاشگرانه با مشکل مواجه هستند؛ به طوری که برخی از آن ها پرخاشگری را سرکوب می کنند (مانند بیماران وابسته)، و برخی دیگر آن را متوجه خود می سازند (بیماران مرزی) و عده ای هم خشم و پرخاشگری را متوجه دیگران می کنند (بیماران پارانوئید و ضد اجتماعی).
انواع شخصیت وابسته کدام اند؟
* شخصیت وابسته ی مضطرب:
* شخصیت وابسته ی مطیع:
این نوع وابسته ها بسیار تأیید طلب هستند. آن ها خود را از درون قبول ندارند و تنها با تأیید گرفتن از دیگران احساس ارزشمندی می کنند. نگرش آن ها نسبت به زندگی سطحی است، بسیار فداکارند، زندگی را خیلی ساده می گیرند و اغلب آماده اند تا نقش یک فرد زیردست را ایفا کنند. موافقت بیش از اندازه با دیگران از آن ها شخصیتی مطیع و سرسپرده می سازد و از آن جایی که در درون، خود را قبول ندارند، از خود احساس رضایت نیز نمی کنند و اغلب در مواجهه با مشکلات و چالش های زندگی احساس درماندگی می کنند.
* شخصیت وابسته ی نابالغ:
برخی دیگر از آن ها خیلی آسان گیر هستند و هیچ آرزویی را در خود رشد نمی دهند. برخی از افراد وابسته در هیچ زمینه ای از زندگی به موفقیت نمی رسند و در همه ی زمینه ها کودک باقی می مانند. این افراد معمولاً بزرگ سالانی هستند که فعالیت های کودکانه، مانند بازی یا تفریحات کودکانه را ترجیح می دهند، و اغلب مایل هستند که با افراد کم سن و سال معاشرت کنند، آن ها از مسئولیت های بزرگ سالی گریزان هستند، از جاه طلبی امتناع می کنند و اگر اوضاع به گونه ای پیش برود که بتوانند به فعالیت های کودکانه ی خود ادامه دهند، بسیار احساس رضایت می کنند.
* شخصیت وابسته ی غیر مؤثر:
* شخصیت وابسته ی ایثارگر:
با از دست دادن احساس هویت و استقلال، فرد خود را ناچار می بیند که به شدت مطیع و منقاد دیگران شود و به اصطلاح در دیگری ذوب می شود و مانند او فکر و رفتار می کند، به طوری که حتی ارزش های خود را زیرپا می گذارد و به ارزش های دیگری می چسبد. برای مثال عقاید دیگران را می پذیرد و عقاید خود را نفی می کند.
زندگی وابسته های ایثارگر، حول رضایت دیگران می چرخد. و بدین ترتیب آن ها با جلب رضایت دیگران موجبات آزار خود را فراهم می آورند و با ایثار و از خودگذشتگی بیمارگونه به لذت عمیق می رسند.
افراد وابسته نسبت به روابط با دیگران چه دیدگاهی دارند؟
عمده ترین مشکلات آن ها در روابط بین فردی عبارتند از:
* احساس رنجش:
* بی اطمینانی به خود:
* انفعال:
* ترس از ابراز احساسات مثبت یا منفی:
* تحمل وضعیت نامناسب:
* مشکل در عملکرد شغلی:
* مشکل در روابط اجتماعی:
* افسردگی:
میزان شیوع اختلال شخصیت وابسته چه قدر است؟ و چه اختلالاتی با آن همراه هستند؟
اختلال شخصیت وابسته در زن ها شایع تر از مردان است. این اختلال در فرزندان آخر خانواده شایع تر از فرزندان اول خانواده است. افرادی هم که در کودکی بیماری جسمی طولانی مدتی داشته اند، ممکن است بیش از بقیه مستعد این اختلال باشند. جوان ترها، دانش آموزان، دانشجویان و افراد بیکار نیز اغلب قربانی این اختلال هستند.
صفت وابستگی یا اختلال شخصیت وابسته در بسیاری از اختلالات روان پزشکی دیده می شود؛ مانند اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن، اختلالات انطباقی، اختلالات جسمانی کردن و سایر اختلالات شخصیت.
چه عواملی سبب بروز اختلالات شخصیت وابسته می شود؟
* عوامل تربیتی:
* ژنتیک:
* عوامل فرهنگی:
بین وابستگی و رفتارهای پرخطر چه رابطه ای وجود دارد؟
فاطمه دانش آموز سال سوم دبیرستان به یکی از هم کلاسی هایش به نام نگار به شدت وابسته است. نگار از این ویژگی فاطمه سوء استفاده و خواسته های خود را به او تحمیل می کند. اخیراً نگار از او درخواست کرده است که با او به یک مهمانی برود و علی رغم امتناع فاطمه از درخواست او، نگار او را برای رفتن به مهمانی تحت فشار گذاشته است. او فاطمه را به قطع رابطه ی دوستانه شان تهدید کرده و با این حساب فاطمه ناچار شده که با او به مهمانی برود. او می دانسته که نباید بدون اجازه ی والدینش به مهمانی های ناشناس برود ولی از ترس مخالفت با درخواست نگار از گفتن این موضوع به خانواده خودداری کرده، چون می ترسیده نگار را از دست بدهد. اما پس از رفتن به مهمانی فاطمه متوجه اشتباه بزرگ خود می شود زیرا در آن مهمانی افراد مشروب می نوشیدند و حشیش مصرف می کردند و فاطمه، تحت فشار نگار به ناچار حشیش مصرف می کند. از آن تاریخ به بعد فاطمه به حشیش اعتیاد پیدا کرده است.
***
همان طور که می بینید افراد وابسته از مهارت «امتناع» و «نه» گفتن برخوردار نیستند. به همین دلیل، ممکن است در دام رفتارهای پرخطر بیفتند. بارداری ناخواسته، اعتیاد، تصادفات رانندگی، ابتلا به ایدز، هپاتیت و دیگر عفونت ها، در افرادی که از «نه» گفتن به دیگران ناتوان اند، زیاد دیده می شود.

یک مثال
سوزان زن سفیدپوست متعلقهای در اواخر دهه سوم زندگی است که حدود ۱۵ سال است به درمانگاه سرپایی مراجعه میکند. در اولین مصاحبهای که با مشاور جدید درمانگاه انجام میدهد، بعضی از ویژگیهای (علائم) اختلال شخصیت وابسته را نشان میدهد :
م : مشکل شما چیست؟
ب : (مکث) نمیدانم به سوال شما چطور جواب بدهم شاید شما بتوانید به من بگوید جریان چیست؟ (بعد از ۱۵ سال هنوز مستقلا نمیتواند مشکل خود را توضیح دهد)
م : شاید بتوانید با گفتن اینکه آخرین مشکلاتان چه بوده ، به من کمک کنید؟
ب : واقعا به راهنمایی شما احتیاج دارم. شاید بتوانید مشکلات من را مشخص کنید. من به راهنمایی شما احتیاج دارم.
م : شما دوران سختی را سپری کردهاید؟
ب : بلی ، دکتر قبلی میگفت از وقتی که شوهرم مرا تنها گذاشت و طلاقم داد، مردم از من سوء استفاده میکنند. اگر شوهرم طلاقم نداده بود، وضعیتم بهتر بود. اما شوهرم میگفت: ”من خیلی به او میچسبم و برای همین مرا ترک کرد. ولی هر کاری میتوانستم برایش کرده بودم.” (مشاور نظر خود بیمار رادر مورد مشکلاتش جویا میشود ولی او نظر پزشک قبلی خود را میگوید.)
م : الان تنها زندگی میکنید؟
ب : نه ، برگشتم پیش مادرم. او هیچ وقت از شوهرم خوشش نمیآمد. الان هم من با کسی قرار نمیگذارم، حتی بیرون هم نمیروم. چون نمیخواهم مادرم را ناراحت کنم (وابستگی به مادرش کاملا مشهود است).
ملاکهای تشخیص اختلال شخصیت وابسته
نیاز عمیق و مفرط برای مورد قبول واقع شدن که به رفتار مطیعانه و وابسته می انجامد و ترس از جدایی که در اوایل بزرگسالی شروع میشود و برای تشخیص وجود پنج (یا بیشتر) علامت از علایم زیر ضروری است :
- بدون راهنمایی و اطمینان بخشی مفرط دیگران قادر به اخذ تصمیمات روزمره نیست.
- احتیاج دارد که دیگران مسولیت اکثر زمینههای مهم زندگی او را بپذیرد.
- در ابراز مخالفت با دیگران به دلیل ترس از قطع حمایت و مقبولیت آنان دچار اشکال است (ترسهای واقع گرایانه از عقوبت یا تلافی منظور نمیشود.).
- در شروع برنامهها و انجام کارها به تنهایی دچار اشکال است (به دلیل اعتماد به نفس در قضاوت یا توانایی تا فقدان انگیزش و انرژی).
- در طلب محبت و حمایت دیگران افراط میکند. تا حدی که داوطلب انجام کارهایی میشود که ناخوشایند هستند.
- وقتی تنها است به دلیل ترس مبالغه آمیز از ناتوانی برای مراقبت از خود ، احساس ناراحتی و درماندگی میکند.
- وقتی یک رابطه نزدیک درهم میگسلد فورا در پی آن رابطه دیگری به عنوان منبع حمایت و مراقبت در میآید.
- اشتغال ذهنی غیر واقع گرایانه با ترس از رها شدن به حال خود دارد.
تشخیص افتراقی اختلال شخصیت وابسته
اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)
در شخصیت مرزی وابستگی یکی از خوصیات بارز است ولی این افراد روابطشان بیثبات و پرتنش است ولی شخصیتهای وابسته روابط پایداری با فرد یا افرادی که او به آنها متکی است برقرار می کند.
اختلال شخصیت نمایشی (Histrionic Personality Disorder)
شخصیتهای نمایشی در روابطشان نقش بازی میکنند. ولی شخصیتهای وابسته تمایلی برای به بازی گرفتن آشکار دیگران ندارند.
و اما درمان…
يکي از آنها درمان هاي مبتني بر بينش است که بيمار بتواند صورت هاي اوليه رفتار خود را بشناسد و با حمايت درمانگر به فردي مستقل تر، با جرأت تر و با اتکا به نفس بيشتر تبديل شود.
طبيعي است که ايجاد اين تغييرات نياز به زمان دارد. بنابراين صبر و حوصله و بردباري کمک زيادي به پيشرفت مي کند. رفتاردرماني، جرأت آموزي، خانواده درماني و گروه درماني نيز از جمله ساير روش هاي غيردارويي هستند که به کار مي روند و در بسياري از بيماران نتايج موفقيت آميزي هم داشته اند. اگرچه از روش هاي دارويي هم براي درمان اين مشکل استفاده مي شود اما روش هاي غيردارويي، آثاري ديرپا و ماندگار بر جا مي گذارند و به اين ترتيب بيماري که تحت اين دسته از درمان ها قرار گيرد، تا سال هاي سال قادر به بهره مندي از يک زندگي طبيعي خواهد بود.
خلاصه مقاله :
اختلال شخصیت وابسته:
- وابستگی افراطی به دیگران، عدم عزت نفس، ترس از تنهایی
- علل: مشکلات دوران کودکی، بیماریهای جسمی یا ذهنی
علائم:
- نیاز به اطمینانجویی مداوم
- عدم تحمل تنهایی
- موافقت بیش از حد با دیگران
- ترس از رها شدن
- عدم استقلال و ابتکار عمل
- فدا کردن نیازها برای دیگران
- روابط ناسالم
درمان:
- رواندرمانی (شناخت درمانی، رفتار درمانی،…)
- در برخی موارد دارو